از دیروز که این پروژه را شروع کردم؛ برای حسن افتتاح و نیز به پاس قدردانی از مقام مادر بهعنوان کسی که از ابتدا مرا آموختن آموخت، به نوشتن و معرفی دو کتاب ایشان پرداختم.
از اسم کتابها” نقشهی زندگانی من ” و “دستهای خلاق من” نوشتم، و از چگونگی تصویرها و طرح پشت و روی جلد، و کلن به داستان اینکه چه عواملی و در چه شرایطی باعث شد که به فکر چاپ کردن این نقاشیها و کاردستیهای ایشان بیفتم.
از مقدمهی کتاب نوشتم که در قالب داستان کوتاه رئال به نام «دقه های مادرم» که در کتاب مجموعه داستانهای کوتاه خودم به نام «به همین سادگی» اقتباس کرده بودم.
از تصاویر مادر که در صفحات کتاب بود و از ضبط ویدیوهای مصاحبه با ایشون در کنار کتابهایش نوشتم.
به تاثیر خوب روحی و روانی مادر در دوران خانهنشینی و کرونا (زمان چاپ کتابها) مطالب نابی نوشتم.
و در انتها از وعدهای که به مادر برای چاپ کتاب سوم و بعدیشان (نوشتن فولکورها، و حکایتها، متلها و اشعار و ترانههای محلی و…که در خاطردارند) دادهام, رونمایی کردهام.
آخرین نظرات: